تنهاتر از اینم بشم با تو بهم نمی زنم...
یه روز مریضم می کنی اینقد نپرسی حالمو...
دیگه تمومش کن بگو کجای دنیای منی...
یه جوری خواهش می کنم رومو زمین نمی زنی...
اینقد صدات می زنم تو لحظه های بی کسی...
اینقد تنها شم که خودت به دادم برسی....
برت می گردونم یه روز بزار حسابی دیر شه...
من اگه خدا بودم ...!
اینقدر هوای دو نفره رو به رخ تک نفره ها نمیکشیدم ...!
نـتــرس از هجـــــ ـــ ـوم حـضــــــ ــــ ــورم ..!
چــــیزی جــــ ـــ ـز تـــنــهایی با من نیـــستـــــ ـــ ـ ..
رد پاهایم را پاک می کنم
به کسی نگویید
من روزی در این دنیا بودم.
خدایا
می شود استعـــــفا دهم؟!
کم آورده ام ...!
شما جای واقعی خود را نیافته اید مگر آنکه تمام استعدادهایتان شکوفا شده باشد و با تمام وجود کاری را که انجام می دهید بپذیرید
نمیداند که من دریایی از دردم
به ظاهر گر چه می خندم ولی اندر سکوتم.....
سخت میگریم
دبيركل نهاد كتابخانه هاي عمومي كشور: سامان بخشي احكام كتابداران مهمترين اولويت در سال 93 است همزمان با دهمين سالروز تصويب قانون تاسيس نهاد كتابخانه هاي عمومي كشور (17 اسفند)، نشست مديران كل كتابخانه هاي عمومي كشور با حضور مهندس محمد حسين ملك احمدي (دبيركل نهاد كتابخانه هاي عمومي كشور)، مديران ادارات كل كتابخانه هاي عمومي استان ها، مديران و معاونين نهاد در سالن كنفرانس كتابخانه عمومي مركزي تهران (پارك شهر) برگزار شد.
گفتني است نشست يكروزه مديران كل كتابخانه هاي عمومي كشور با حضور دبيركل نهاد به منظور ارائه گزارش عملكرد مديران و استماع نظرات آنان براي پيشبرد امور كتابخانه هاي عمومي و برنامه هاي سال 1393 آنها از سوي دبيركل نهاد كتابخانه هاي عمومي كشور برگزار شده است.
مداومت بر این اذکار جهت وسعت رزق و ادای دین و قرض
بسیار مفید است انشاء الله .
۱- گفتن ۲۷۰ مرتبه ذکر یا کریم در هر روز .
آغوش من دروازه های تخت جمشید است
می خواستم تــو پادشاه کشورم باشی
آتش کشیدی پایتــخت شــور و شعــــرم را
افسوس که می خواستی اسکندرم باشی
این روزها حتی شبیه سایه ات هم نیست
مردی کــه یک شب بهترین تعبیر خوابم بود
مردی که با آن جذبه ی چشمِ رضاخانیش
یک روز تنهـــا علت کشف حجابــم بود
در بازوانت قتلــگاه کوچکـــی داری
لبخند غارت می کند آن اخــم تاتاریت
بر باد دادی سرزمین اعتمــادم را
با ترکمنچـــای خیانت های قاجاریت
در شهـــرهای مرزی پیراهنم جنگ است
جغرافیای شانه هایت تکیه گاهم نیست
دارم تحصـن می کنم با شعــــر بر لبهـــات
هر چند شرطی بر لب مشروطه خواهم نیست
من قرنهــا معشوقه ی تاریخی ات بودم
دیگر برای یک شروع تازه فرصت نیست
من دوستت دارم ... بغل کــن گریه هایم را
لعنت به تاریخی که حتی درس عبرت نیست
ماکه دادمان به آسمان نرسید ........
شاید دودمان برسد.......!
تعداد صفحات : 51