loading...
نوشته های من
زهرا احمدی بازدید : 9 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)

در فکه به دنبال پیکر شهدا بودیم.نزدیک غروب مرتضی در داخل یک گودال پیکر شهیدی را پیداکرد.با بیل خاک ها را بیرون می ریخت.هر بیل خاک که بیرون می ریخت مقدار بیشتری خاک به داخل گودال بر می گشت!نزدیک اذان مغرب بود.مرتضی بیل را داخل خاک فروکرد و گفت:فردا برمی گردیم.

صبح به همراه مرتضی به فکه برگشتیم.به محض رسیدن به سراغ بیل رفت.بعد آن را از داخل بیرون کشید و حرکت کرد!با تعجب گفتم:آقا مرتضی کجامی روی؟!نگاهی به من کرد و گفت:دیشب جوانی به خواب من آمد و گفت:من دوست دارم درفکه بمانم!بیل رابرداروبرو!

راوی:بسیجیان تفحص

منبع:کتاب شهیدگمنام

بیست و دوم اسفند ماه روز شهداء گرامی باد


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 502
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 80
  • باردید دیروز : 12
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 117
  • بازدید ماه : 246
  • بازدید سال : 656
  • بازدید کلی : 11,299